English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3848 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recapitalize U ترکیب سرمایه شرکتی راتغییر دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
associated company U شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
to overcapitalize a company U سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
to shake up [a company] <idiom> U سازمان [شرکتی را ] اساسا تغییر دادن
controlled company U شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
variable sweep U ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
investitures U سرمایه گذاری دادن امتیاز
investiture U سرمایه گذاری دادن امتیاز
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
polymerize U باهم ترکیب وجمع شدن وذره بزرگتری تشکیل دادن
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
refinance U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinanced U تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment U سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
harmonic motion U اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
isomer U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomerous U جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
composition U ترکیب یکان ترکیب رزمی
compositions U ترکیب یکان ترکیب رزمی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
participatory U شرکتی
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
a company of good standing U شرکتی با اعتبار
Freepost U پرداختبهایتمبرنامهتوسط شرکتی
joint U شرکتی مشاع
to hold a share in a business U در شرکتی سهمی داشتن
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
ammoniate U با امونیاک ترکیب کردن تحت تاثیر امونیاک قرار دادن تبدیل بامونیاک کردن
marginal utility of capital U مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
capital program U برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
registered capital U سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
stockists U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
clearing houses U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing house U شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing houses U شرکتی که چکها را نقد می نماید
To lay the foundation of a company. U پایه واساس شرکتی راریختن
Apple Computer Corporation U شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
stockist U فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
office grapevine U سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
to have a holding in a company U در شرکتی دارائی سهام داشتن
corporative U وابسته بشخصیت حقوقی شرکتی
clearing house U شرکتی که چکها را نقد می نماید
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
developers U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
developer U شخص یا شرکتی که نرم افزار می نویسد
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
holding company U شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
factoring agent U فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
freighters U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
notify party U فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
freighter U فرد یا شرکتی که حمل کالا راانجام میدهد
privates U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
corporator U گروه یا شرکتی که شخصیت حقوقی داشته باشد
cybercafe U شرکتی که حاوی چند ترمینال متوسط به اینترنت است
thirds U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
third U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
letter-box company U شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
proprietary company U شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
mutual funds U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
mutual fund U شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
holding company U شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
stationery U شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
Sun Microsystems U شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
Intel U شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
office U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
offices U اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
original equipment manufacturer U شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
opened U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
asset U سرمایه
fund U سرمایه
capital intensive U سرمایه بر
funded U سرمایه
equity U سرمایه
equities U سرمایه
turn over U سرمایه
capital U سرمایه
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
physical capital U سرمایه فیزیکی
capital inflow U ورود سرمایه
capital in cash U سرمایه نقدی
physical capital U سرمایه غیرپولی
investing U سرمایه گذاری
capital fund U وجوه سرمایه
investing U سرمایه گذاشتن
capital flow U انتقال سرمایه
capital formation U تشکیل سرمایه
invests U سرمایه گذاری
invests U سرمایه گذاشتن
quantity of capital U مقدار سرمایه
capital intensive U سرمایه طلب
invested U سرمایه گذاشتن
capital reserve U اندوخته سرمایه
capital stock U حجم سرمایه
investor U سرمایه گذار
capital reserve U ذخیره سرمایه
invest U سرمایه گذاری
invest U سرمایه گذاشتن
capital paid in U ذخیره سرمایه
out flow of capital U خروج سرمایه
capital outflow U خروج سرمایه
capital movement U حرکت سرمایه
capital market U بازار سرمایه
capital loss U زیان سرمایه
capital liability U بدهی سرمایه
capital levy U مالیات بر سرمایه
invested U سرمایه گذاری
capital intensive technique U فن تولید سرمایه بر
investors U سرمایه گذار
capital flow U جریان سرمایه
capital flight U فرار سرمایه
capital asset U سرمایه ثابت
capital appropiation U تخصیص سرمایه
capital agglomeration U تجمع سرمایه
capital accumulation U تراکم سرمایه
capital accumulation U انباشت سرمایه
capital account U حساب سرمایه
enterprise U سرمایه گذاری
enterprises U سرمایه گذاری
bankroll U سرمایه بانک
return of capital U بازده سرمایه
return on capital U بازدهی سرمایه
anti capitalist U ضد سرمایه داری
an idel capital U سرمایه بیکار
social capital U سرمایه اجتماعی
capital augmenting U سرمایه افزا
reserve fund U سرمایه احتیاطی
capital exports U صادرات سرمایه
capital depreciation U استهلاک سرمایه
capital creation U ایجاد سرمایه
cost of capital U هزینه سرمایه
capital cost U هزینه سرمایه
real capital U سرمایه واقعی
capital consumption U مصرف سرمایه
capital consuming U سرمایه طلب
capital construction U ساختمان سرمایه
capital constraint U محدودیت سرمایه
capital coefficient U ضریب سرمایه
capital charges U هزینههای سرمایه
replacement capital U سرمایه جایگزینی
replacement capital U سرمایه جانشینی
capital building U سرمایه سازی
capital stock U موجودی سرمایه
fluid capital U سرمایه متحرک
yield of capital U بازده سرمایه
disinvestment U کاهش سرمایه
disinvestment U اتلاف سرمایه
working capacity U سرمایه جاری
working asset U سرمایه کار
widening of capital U گسترش سرمایه
joint stock U سرمایه مشترک
usance U سود سرمایه
unfunded U بدون سرمایه
funded U موجودی سرمایه
capital requirement U نیاز سرمایه
fund U موجودی سرمایه
transfer of capital U انتقال سرمایه
liquid capital U سرمایه نقدی
equity investment U مشارکت در سرمایه
intellectual capital U سرمایه فکری
capital gains U سود سرمایه
working capital U سرمایه در گردش
human capital U سرمایه انسانی
fluid capital U سرمایه سیال
initial capital U سرمایه اولیه
floating capital U سرمایه متحرک
flight of capital U مهاجرت سرمایه
flight of capital U فرار سرمایه
opening capital U سرمایه اولیه
fixed property U سرمایه ثابت
fixed capital U سرمایه ثابت
financial capital U سرمایه مالی
liquid capital U سرمایه راکد
mobility of capital U تحرک سرمایه
capital value U ارزش سرمایه
capital turnover U گردش سرمایه
capital transfers U انتقالات سرمایه
Recent search history Forum search
1affixation
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2interfereometry
1معنی lead lag compensator
1to take a spell at whell
1Poked back
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com